
أتیش کشیدن خونهمونو بستن دو دست پهلوونو چهل نفر پشت سر هم هی میزدن مادرمونو بابامونو رها نکردن مؤدبانه تا نکردن مادرمون دستش شکست و دست بابامو وا نکردن اول با پا درو شکستن غرور حیدرو شکستن پهلو رو با در، با غلافم... ....بازوی مادر و شکستن تو کوچهی ما چهخبر بود؟ تو کوچهی ما چهخبر بود؟ در دو سه ساعت شعلهور بود رو چادر سیاه مادر رد پای چهل نفر بود اشکای بچهها روون بود چه دودی توی کوچهمون بود از در خونه تا به مسجد قطره به قطره جای خون بود دنبال حیدر میدوید از پهلویش خون میچکید شکر خدا زینب ندید۲ دنبال حیدر میدوید از پهلویش خون میچکید شکر خدا زینب ندید۲ او میدوید و من میدویدم او سوی مقتل من سوی قاتل او مینشست و من مینشستم اوی روی سینه من در مقابل او میبرید و من میبریدم اون ازحسین سر من از حسین دل لب گودال پیکر افتاده توی گودال مادر افتاده خواهر افتاده، دختر افتاده ***