
سکوت خونه رو شکست صدای پای همهمه هیزم آوردن دم در همسایه های فاطمه) ۲ آتیش آوردن واسه یه در، اونم یه عالمه (غربت مرد خونه رو ببین مادر خونه رفته پشت در) ۲ به حرمتش کسی نگاه نکرد چند نفر آخه به یک نفر به روی خاک کوچه ها یه مادری نشسته بود غرور مردِ خونه رو ضربه ی در شکسته بود صبوری و وفا و عهد دست علی رو بسته بود مادر خونه بین کوچه ها تا اشک چشمای علی رو دید میگفت جدا نمیشم از علی حتی اگه دستمو بشکنید وای مادرم ... وای مادرم 4 ***