نیزه شکسته‌ها را

نیزه شکسته‌ها را

[ غلامحسین مردانی ]
نیزه شکسته‌هارا بزن کنار زینب
حسینت این‌جا خُفته

کنار قتلگاهم قدم گذار زینب
حسینت این‌جا خُفته

مِنای من زمین کربلا شد
تشنه‌جگر سر از تنم جدا شد

به این شهادتم خدا را رضا شد
حماسه‌ها زخون من به پا شد

ذَبیحِ حق سر از تنش جدا خُفته
حسینت این‌جا خفته

نیزه شکسته‌ها را بزن کنار زینب
حسینت اینجا خفته

کنار قتلگاهم قدم گذار زینب
حسینت این‌جا خُفته

ز تیغِ کین بریده حنجر من
به روی نی نظاره کن سر من

هزار پاره پاره پیکر من
به پیش دیده‌ی دو خواهر من

به قتلگه راهِ مسیحا خُفته
حسینت این‌جا خُفته

نیزه شکسته‌ها را بزن کنار زینب
حسینت اینجا خُفته

کنار قتلگاهم قدم گذار زینب
حسینت این‌جا خُفته

رَوی تو چون به سوی شام ویران
هَمرَه تو قافله‌ی اسیران

حماسه‌ساز صحنه‌ی جهادم
گوهر عشق و روح عدل و دادم

میان خون عزیز زهرا خُفته
حسینت اینجا خُفته

به قتلگه راهِ مسیحا خُفته
حسینت این‌جا خُفته

نیزه شکسته‌ها را بزن کنار زینب
حسینت اینجا خُفته

نظرات