
تنها بین قتلگاهت اومدم دیدم سمت خیمه وا مونده چشات اومدم دنبال غبار خاک دست و پات اومدم زیر نیزه بودی دنبال صدات اومدم جای سالم نیست روی بدنت از هم پاشیدی، با چی زدنت؟ بیرون آوردم تیرها رو ولی گیر کرده نیزه توی دهنت سیاهه روزگارم تو دل قتلگاه میدیدی گره خورده کارم دستمو بد بریده هر کاری کردم نشد این نیزه رو در بیارم جای سالم نیست روی بدنت از هم پاشیدی، با چی زدنت؟ بیرون آوردم تیرها رو ولی گیر کرده نیزه توی دهنت واسه دیدنت به هر سو زدم مجبور بودم آخه چند باری به شمر رو زدم افتادم دوباره دستامو به پهلو زدم زخم خوردم کنارت آخر اگه زانو زدم باید برگردم جنجاله حرم رفتن دنبال اموال حرم دزد زده خیمهها رو حرمله با چکمه لگد میزنه دخترا رو اربده میکشن هی رو سرشون گذاشتن این زمین کربلا رو به شریک زندگی من نیزه نزن ... باید برگردم جنجاله حرم رفتن دنبال اموال حرم آتیش انداختن توی خیمهها دارن میسوزن... (عمو سوختم، عمو سوختم عموسوختم، سوختم عمو سوختم )۲ حسین، وای، وای **** شیبه گوداله و شاهدی نداشت وا محمدا عمه جان رو به مدینه زد صدا وا محمدا میزنه سنان جدا شمر جدا وا محمدا حسین وای، وای