
هم دلتو شکستن، هم حُرمتتو شکستن هم تنتو دریدن، هم صورتتو شکستن یه جوری بیحالی، انگار یه ساله توی گودالی یه جوری افتادی، انگار یه سال میشه که جون دادی میبینی شرمندم، زخماتو هر جوریه میبندم چی کار کنم بازم، چادر روی تنِ تو میندازم نفس بکش ****** واسه دیدنت به هر سو زدم مجبور بودم آخه چند باری به شمر رو زدم افتادم دوباره دستامو به پهلو زدم زخم خوردم کنارت آخر اگه زانو زدم باید برگردم جنجال حرم رفتن دنبال اموال حرم آتیش انداختن توی خیمهها دارن میسوزن اطفال حرم دزد زده خیمهها رو حرمله با چکمه لگد میزنه دخترا رو ******* رها کنید این بدنو، آخه جون نداره انقده خون رفته ازش، دیگه خون نداره ای شمر نمیسوزه دلت، واسه زخم و جراحتش نشکن دیگه حُرمتشو، نکش پاتو رو صورتش کشتین عزیز دلمو، چرا ول نکردین انقده دور و بَرِ این، بچهها نگردین دختر نداری مگه زجر، نکش موی رقیه رو گوشوارشو بردی نبر شراب میخوره رو به روی چشمای رباب میخوره حسین جان...