
یکی ته گودال لباستو پرت کرد شلوغیِ خیمه حواستو پرت کرد عذاب کردنت، منعِ آب کردنت شبیه گندم ری آسیاب کردنت تمومه حسین، روبهرومه حسین خودت بگو که پیکرت کدومه حسین حسین وای، وای... قرارمون نبود زینبت آواره بشه! قرارمون نبود چادر من پاره بشه! سر پیری دَم دروازه گرفتار شدم حسین وای، وای...
محمد مهدی شکرویان😭😭😭😭😭😭😭