یکی ته گودال لباستو پرت کرد

یکی ته گودال لباستو پرت کرد

[ حسین ستوده ]
یکی ته گودال، لباستو پرت کرد
شلوغیِ خیمه، حواستو پرت کرد

عذاب کردنت، منع آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت

تمومه حسین، روبه‌رومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین

زیر و رو شدی، پشت و رو شدی
چجوری با مادرت روبه‌رو شدی

هی طرفش سنگ زدن بره، نرفت نرفت
به صورتم چنگ زدم، بره نرفت نرفت

حسین جانم جانم جانم...

نظرات