
هم سرتو بریدن، هم یه قطره آب ندادن هم تو رو کشتن اینجا، هم بالا سر تو شادن حق بده نشناسم چیزی نذاشتن از تنت واسم نفس بکش نشکن نفسم رو داداش بیا بریم خوب به فکر زینبم، باش یکی ته گودال عذاب کردنت منع آب کردنت شبیه گندم ری، آسیاب کردنت رها کنید این بدن و آخه جون نداره اینقدر خون رفته ازش دیگه خون نداره کشتین عزیز دلم و چرا ول نکردین انقدر دور ور ب این، بچه ها نگردین دختر نداری مگه زجر نکش موی رقیه رو گوشوارشو بردی نبر شراب میخوره رو به روی چشمای رباب میخوره حسین جان... جای سالم نیست، روی بدنت از هم پاشیدی، با چی زدنت سیاهه روزگارم تو دلت از نگاه میبینی گره خورده کارم دستمو بد بریده هر کاری کردم نشد این نیزه رو در بیارم حسین جان...

سلام.اینجا نمیشه صوت رو ذخیره کرد؟