
این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد **** شرمندهام و از شرم خونین شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شد مشکم کشته منو خجالت از شیرخواره (فکر طناب و زینب آواره) ۲ حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یکم دیگه بمونه باید ببینه من سرم رو پاته (بازم یکی از پسرات همراته) ۲ حالا که روضه شد روضۀ مو به مو دست رو شونم بذار یه یا علی بگو رو گونه جای دست اون بی دین بود