
گر نگاهی به ما کنَد زهرا دردها را دوا کنَد زهرا نه عجب گر به شأن او گویند خاک را کیمیا کنَد زهرا مقام کنیز او فضّه است تا دگر خود چهها کنَد زهرا همچو مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کنَد زهرا ***** (همسایهها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچّههای تو) ... (خاکِ عالَم به سرَم کز اثر تیر و سنان جای یک بوسهی من در همه اعضای تو نیست)