
دیشب برای تو کمی ماتم نوشتم مرثیهای با رنگهای غم نوشتم در انتهای آسمان هفت گانه نام تو و پرواز را با هم نوشتم نام تو را وقتی رسالت میکشیدی همسایهی پیغمبر اکرم نوشتم وقتی نگاهم بر نجیبی تو افتاد مریم نوشتم باز هم مریم نوشتم آه آن تکههای زندگی معجرت را باور نمیکردم اگر مبهم نوشتم حقش نبود کعبهی نیلوفرش کنند حقش نبود سر زده بیمعجرش کنند آن تکههای زندگی معجرت را باور نمیکردم اگر مبهم نوشتم وقتی نگاه زخمیات را میشمردم از پلکهایت چند تا را کم نوشتم همشیره خاک همشیره خورشید ای خانم ببخشید نام تو را با خط نامحرم نوشتم خبر داری که تو رفتی به کوچه گردی افتادم نصیبم گشت هجران بعد تو آن هم چه هجرانی همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی سر پیراهن تو گریه ما را درآودند میان اینهمه کشته چرا تنها تو عریانی