
دورامو زدم دوباره برگشتم تاکه سینه زنه توهیئت باشم امشب اومدم بهت بگم میخوام تودایرهی رفاقتت باشم باتو رفاقتم همه جوره سوده باتو که دلم میشه آسوده همه جارفتمو بازم میگم اونکه بدنم رو که شبی که من مردم لحظه ای رو به قتل گاه کنید کفنم رو دراوریدوسپس گریه برحوریای شاه کنید دردآنم که همین که تربت رفت بنشینید و آه آه کنید شب بی گریه من نمی خواهم بعدمردن کفن نمیخواهم خوابشان برد بچه ها سرشب تاسحر میزدندزینب را باتو خوشم باتو که دنیای منی با تو که قبل ازمتولد شدنم رفیق بابای منی باتو خوشم باتو که تو قلب منی نوکرات همه کفن میشن ولی خودت سر پیراهنت پیرم کردن اززندگیم سیرم کردن اززندگیم آه بوریایی که درآن پیکر توجمع شده بود پاره اما ازجسم تو سالم تر بود