بیا برگرد خیمه ای كس و كارم من و تنها نگذار ای علمدارم تا هنوز نفهمیدن یه کاری کن گریمو تا ندیدن یه کاری کن صدای اسباشو نمیشنوی دمه خیمه رسیدن یه کاری کن آب به خیمه نرسید فدای سرت حسین قامتش خمید فدای سرت همه از دست تو آبرو میخوان گریه هاتو واسه وضو میخوان آب نشد نشد خودت پاشو بریم دخترام آب نمیخوان عمو میخوان اشک چشماتو به دریا نمیدن خاک پاهاتو به دنیا نمیدن به تو قول میدن تموم دخترام بمیرن معجر به اینا نمیدن حرم از این خبر آماده ی اسیری شد بنات فاطمه را سخت اضطراب گرفت ***