از کارِ عشق این گره بسته وا نشد بابالحوائجِ همه، حاجت روا نشد بستند راههای حرم را بهسوی او میخواست تا حرم ببرد آب را، نشد ******* در عمر خویش خندهی دندان نما نکرد جز آن زمان که مشک به دندان گرفت ******* میکشم منت اگر تیر به مشکم نزنید ولی ای قوم شما تیر به چشمم بزنید ******** با صورت آفتابِ حرم خورد بر زمین آن بازوی قلم شده مشگل گشا نشد ******* بگو چگونه شوم با تو روبهرو چه کنم؟ نه آب مانده برایم نه آبرو چه کنم؟ گرفتهام آن که مرا سمت خیمهها بردی اگر سکینه بگوید که آب کو چه کنم؟ ز جای خیز که باهم به خیمه برگردیم اگر رقیه بگوید که کو عمو چه کنم؟ ******* داده پیغام به تو دختر من: گر نشد آب میسر گردد گو عمو خود به حرم برگردد یا اباالفضل اباالفضل اباالفضل... ******* دامن کشان رفتی (دلم زیر و رو شد)۳ چشم حرامی با (حرم رو برو شد)۳ ******* (در کوفه بیشتر به قدت احتیاج بود با آستین پاره نمیشد که رو گرفت) (بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم)۲ آب به خیمه نرسید (فدای سرت)۳ حسین قامتش خمید (فدای سرت)۳ صلیالله علیک یا ثارالله...