درد ما از برای گفتن نیست این چنین غصه کم ز مردن نیست چلچراغی شکسته در کوچه خانه بی چراغ روشن نیست پسری مادرت اگر باشد هیچ امیدی به زنده ماندن نیست از خودش میخ در نپرسیده در خور جوریه که آهن نیست