جدایی رقم خورد آتیش به دلم خورد

جدایی رقم خورد آتیش به دلم خورد

[ علی نجفی ]
جدایی رقم خورد، آتیش به دلم خورد
(تو نظمت به هم خورد ابالفضل من
چه چشمی حرم خورد، ابلفضل من)۲

فقط آه و فریاد، کجا دستت افتاد
اصلا آب نمی‌خواد رقیه بریم 
دیگه رفته بر باد، همه زندگیم

حالت وخیمه
مشک و چیکار داری بریم، خدا کریمه

این سخت‌ترین ساعت تلخه، زندگیمه
نه دست برات مونده نه پا، ای نیمه نیمه

عمو ابالفضل...

پاشو تکیه‌گامی، هنوزم باهامی 
حرم با حرامی، چی میشه تهش
با کوفی با شامی، چی میشه تهش

ما ناموس پرستیم دوتامون شکستیم
چقد راهور بستیم، نرن تا حرم
پاشو تا که هستیم، نرن تا حرم

حرف از طنابه
فکر کن بگن زینب تو مجلس شرابه
سکینه می‌لرزه تو آغوش ربابه

برگرد ابالفضل...

ابالفضل خلاصه نگام التماسه
پر از بوی یاسه، همه علقمه
بخون روضه واسه، دل فاطمه

سرت روی زانوش 
چطور بود سر و روش؟

هنوز زخمه پهلوش
بمیرم براش، ورم داره بازوش

حرف از غلافه 
گفتم دیگه از ما میاد قنفذ محاله
بازوش شکست و با چند تا ضربه‌ی ...

نظرات