تیر باران که شدی یاد حسن افتادم دستت افتاده زِ تن فرقِ تو شقالقمر است ***** دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبرو شد بیا برگرد خیمه ای کس و کارم منو تنها نگذار ای علمدارم آب به خیمه نرسید فدایِ سرت حسین قامتش خمید فدایِ سرت ***** تا تو بودی خیمهها آرام بود دشمنم در کربلا ناکام بود تا تو بودی من پناهی داشتم با وجود تو سپاهی داشتم تا تو بودی چهرهها نیلی نبود دستها آمادهی سیلی نبود ***** کنارِ علقمه بابا چه دیدی عمودِ خیمه را از چه کشیدی خداوندا علمدارم نیامد یگانه یاور و یارم نیامد ***** به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست من اگر بنده گمراهم اگر شیخ طریق قبلهام رویِ حسین است و همینم دین