ای اهل حرم میر و علمدار خوش آمد سقای حسین سیّد و سالار خوش آمد ای باوفا ابالفضل مشکل گشا ابالفضل ابالفضل یا ابالفضل... ای با کرم ابالفضل ربّ سخا ابالفضل ابالفضل یا ابالفضل... علمدار، سپهدار، جهانگیر، جهاندار دلاور، کَرَم دار، جگر دار، الدَّخیل ابالفضل نفس از پرده ی احساس زنم بر دهن باغ مثل گل یاسه تا که دَم از منقبت حضرت عباس زد ساقی صحرای بِلا تشنه لب جان یکّه امیرِ سپه کرب و بلا حیدره حیدر قمر هاشمی .... افراشته قامت قد و بالاش قیامت... طلبات پسر فاطمه بر روح جمال جلالش به کمالش اسدالله یدالله زند بوسه به دستش همه جان ها به فدایش همه محتاج دعایش همه محتاج عطایش الدَّخیل ابالفضل همه محتاج وفایش همه جان ها به فدایش همه محتاج عطایش چه بیارم به ثنایش؟ نتوان گفت به جز شیر خدا منقبت آن پسر شیر خدا شه باوفا، دلبر خدا، ماه کربلا، شیر مرتضی عشق مصطفی، وصف کبریا، آمده گدا، میزنم صدا کربلا می خوام، نینوا می خوام حرم تو رو از خدا می خوام الدَّخیل ابالفضل اَلا ای پسر حیدر کرّار ابالفضل تویی شیر حسین بن علی رهبر اَهرار تویی قبله دل های گرفتار تویی در سپه کرب و بلا سید و سالار تو در روز جزا نیز امیری و علمدار تویی وارث شمشیر علی در صف پیکار تو در دامن گهواره شدی عاشق و دلدار تو را حضرت زهرا شده درعلقمه زوّار الدَّخیل ابالفضل...