میشه بهم بگی سپردیام به کی؟ مَحرمامو دیدم رویِ نیزه یکییکی هنوز نخوردی آب، که دارم اضطراب من به تو میرسم بههم تو مجلسِ شراب زینب تو با خولی همسفرِ بازاره به بوریا میسپارم که جسمتو برداره حسین غریبِ مادر... حسین ویلی ویلی، حسین ویلی ویلی... دیدم که افتادی، به زیر دست و پا گرفته رو جسمت رو نیزه شکستهها دارم میسوزم از، آتیش خیمهها داد میکشه این قاتل، بر سر بچهها مَرکب ناموس تو، یه ناقهی عریان شد مخدّرات آواره، طفل تو سرگردان شد حسین غریبِ مادر...