به نجف آمدم زلال شدم

به نجف آمدم زلال شدم

[ حنیف طاهری ]
به نجف آمدم زلال شدم
راهیِ جاده‌ی کمال شدم

جلد گنبد شدم کبوتروار
مونسِ هر شکسته‌بال شدم

از لبانم قصیده می‌جوشید
ولی تا رسیدم به صحن لال شدم

به ضریحش دخیل مِی بستم
نشئه‌ی ذات ذوالجلال شدم

من کجا و حریم شاه نجف
که چنین لایق وصال شدم

رو سیاهم ولی اذان گفتم
وارثِ لکنتِ بلال شدم

با خود این بیت را که می‌خواندم 
مستِ جامِ علی و آل شدم

که علی دست قادر ازلیست
رشته ماسِوا به دست علیست

****

دردمندم، شفا نمی‌خواهم
از طبیبان دوا نمی‌خواهنم

در جهانی که عافیت ننگ است
جز دلی مبتلا نمی‌خواهم

نَسَبم می‌رسد به عابس و جُون
از وِلا جز بلا نمی‌خواهم

فکر و ذکرم طواف مرقد اوست
مروه‌ی بی صفا نمی‌خواهم

از کسی جز مُحبِّ آل علی
التماس دعا نمی‌خواهم

جز کمی مستی و پریشانی
از شَهِ لافَتی نمی‌خواهم

من کجا و شهامت دِعبِل
من که حتی عبا نمی‌خواهم

من که غیر از محبّت مولا
هیچ چیز از خدا نمی‌خواهم

که علی دست قادرِ ازلیست
رشته‌ی ماسِوا به دست علیست

****

حیف از علی که با کَس و ناکَس قیاس شد
آخر میان آتش و دریا چه نسبت است

اینکه علی وصیِ پیمبر شد است و بس
چندین دلیل داشت، یکیشان عدالت است 

اینکه علیست ،همسرِ دردانه‌ی نبی 
چندین دلیل داشت، یکیشان شرافت است 

اینکه علی میان اُحُد ماند یک تنه 
اینکه فرار کرد فلانی روایت است 

مولای ما، فرار نمی‌کرد وقتِ جنگ 
غیر از شجاعت آنچه علی داشت، غیرت است  

آن عده که معاویه باشد امیرشان
عریان فرار کردنشان هم مهارت است
از چشمشان امام علی بی‌سیاست است

اما برای آن‌که علی را شناخته 
تعریفِ راستینِ سیاست، صداقت است

آری پسر ز پدر ارث می‌برد
ارثی علی به جا گذاشت که نامش ولایت است

آری یزید کیست ؟ سیاهیِ مطلق است 
اما حسین کیست؟ چراغِ هدایت است 

*****

کودک کوفه را که نان دادی
روزگاری بزرگ می‌گردد

مار در آستین خود داری
گرگ‌زاده است و گرگ می‌گردد

دو سه ماهی که بگذرد از یاد
می‌برد اتفاق امشب را

چندسالی بزرگ‌تر که شود
می‌کُشد با نگاه زینب را
حسین محو دیدار تو بودم
 وغافل بودم کس تماشای تو
خلقی به تماشای من است

نظرات