ای خدا شب شده و من چه کنم؟ یک تن و اینهمه دشمن، چه کنم؟ اهل کوفه همه پیمان شکنند که نمک خوار و نمکدان شکنند روز باشند همگی یار مرا شب شده دشمن خون خوار مرا روز با من همگی پیوستند شب درِ خانه به رویم بستند طوئه امشب تو مرا خانه بده مرغ بشکسته پرم لانه بده طوئه امشب تو بیا مردی کن با دلِ فاطمه همدردی کن **** میبارد از دیوار و در (سنگ ملامت) 2 از من گذشت اما سرِ (زینب سلامت) 2 (جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم ای حسین جانم) 2 امشب میان کوچهها (خانه به دوشم) 2 فردا به بازارِ وفا (جان میفروشم) 2 (جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم ای حسین جانم) 2 ***** گلبرگ به تیغ چیده را میآورد قنداقه به خون تپیده را میآورد سردارِ رشیدِ کربلا از میدان سربازِ گلو بریده را میآورد ***** بیهوده مرا سنگ زنید از در و دیوار من عاشقِ دلباختهام، دار بیارید خواهید اگر عاقبت کار ببینید فردا همگی روی به بازار بیارید (اینجا به همه حرمله با دست نشان داد تیری که جدا کرده برای پسرِ تو) (نوای بانوان کاروان هر دم به گوش آید به حال زینب و این کوچه و بازار میگریند)