یهروزی حتّی اسمم از خاطرهها پاک میشه دغدغههام هرچی که هست، با بدنم خاک میشه انگار که هرچی داشتمو، دست زمان میده به باد یهروزی حتّی قبرمو کسی نمیاره به یاد اونجا تو هستی میای کنارم من تکیهگاهی غیر لطف تو ندارم الهی العفو؛ الهی العفو من میدونم از اون بالا، داری تماشام میکنی هرجا توو دنیا گم میشم، میای و پیدام میکنی هرجا میرم، غصّه منو دوباره پیدا میکنه اینروزا روزگار باهام یهخرده بد تا میکنه یخزده دستام دستمو، ها کن دل منو بزرگتر از این غصّهها کن الهی العفو؛ الهی العفو شب نهم اومده و دوباره باز پریشونم میخوام برای نوکرات، روضهی سقا بخونم داداش حسین! منو ببخش؛ پیش تو پایینه سرم نشد که مشک آبمو تا دم خیمه ببرم دیگه به خیمه برنمیگردم من به سکینه و رباب، بدقولی کردم