
نامت شفابخش است ، بر هر درد تسکین است یادت مسِّرَتبخشِ دلهایی که غمگین است دنیا و اهلش روز و شب روزیخورت هستند یعنی همیشه سفرهی لطفِ تو رنگین است کافر اگر دلبستهات شد جایِ حیرت نیست عشق تو چیزی ماورای دین و آیین است ما را بخواهی یا نخواهی، عاشقت هستیم جای تعجب نیست... رسمِ نوکری این است با گریه از روی ضریحت بوسه میچینم افسوس در خواب است... اما باز شیرین است ***** آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شه کرم میسازه آخر برات یه گنبد طلا میسازم شبیه گنبدِ امام رضا میسازم ***** بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهاش پیرُهن است دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد سیزده سال به دنبال حسینی شدن است جان سر دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی … تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است