صلح وقتی به معنی صلح است که پذیرنده، سنگری دارد و اگر صلح را قبول نکرد پشتگرمی به لشکری دارد و اگر پرچم سفید نداشت یا به یاران خود، امید نداشت سر به زانوی غم اگر که گذاشت دامن مهر مادری دارد دامن مادری اگر که نداشت چارهی دیگری اگر که نداشت باز در اوج بیکسیهایش سر در آغوش همسری دارد سنگری نیست؛ لشکری هم نیست چندوقتیست مادری هم نیست پشت این مرد، ظاهراً خالیست نه! که در پشت، خنجری دارد همه درها به روی او بسته همه درها به روی او بسته همه درها به روی او امّا همچنان رو به غم، دری دارد زنی آمد، میان خانه نشست کاسهی زهر را گرفت به دست به خیالاش که خانهی تاریخ شیشههای مشجّری دارد هرچه گشتم میان باطل و حقّ هیچ حرفی به غیر جنگ نبود ای لغتنامهها قبول کنید صلح معنای دیگری دارد