(سینهی من مصحف مظلومی بابا بود)۲ (چشم من آئینهی درد و غم بابا بود)۲ کس نمیداند چه دیدم من به غیر از یک نفر (آری آنهم عمهی من زینب کبری بور)۲ خواهری از دست دادم بهتر از هر دو جهان مرگ او در نیمه شب یادآور زهرا بود علی جانم... من که از زهر جفا جان بر لبم این دم آخر به یاد زینبم (کی رود آن عمهی خوبم ز یاد؟)۲ او مرا در خیمه عمری تاب داد (در تبم هم او پرستاری نمود)۲ رشتهای بر گردنم افکنده دوست تار و پودش از محبتهای اوست گه به کوفه گه به شامم میبرد میبرد آنجا که خاطرخواه اوست چونکه زنجیر فراغم قابل است زیر این زنجیر خوش باشد دلم (آن یکی گفتا: که اینها کیستند؟)۲ دیگری گفتا: مسلمان نیستند (آن یکی گفتا: که این بیمار کیست؟)۲ (دیگری گفتا که بابش خارجیاست)۲ (دشمنی ساز و دهل میزند و میخندد)۲ (آن یکی رقصکنان راه به ما میبندد)۲ همگی دشمن بابای غریبم هستند سینه زن سینه گرانبار شدم