راز عطش سفره‌ی إفطار ؛ اباالفضل

راز عطش سفره‌ی إفطار ؛ اباالفضل

[ حاج محمود کریمی ]
راز عطش سفره‌ی إفطار ؛ اباالفضل ...
لب‌تشنه شدم ؛ باز زدم جار ، اباالفضل ...
معنا ندهد عش، زمانی که نباشد ...
دلدار، حسین ‌بن‌ علی ؛ یار ، اباالفضل ...
با گیسوی او، کار دلم خورده گره ؛ کاش ...
هرگز مگشاید گره از کار، اباالفضل ...
می ‌رفت که تفسیر شود سوره‌ ی زلزال ...
آن ‌لحظه ‌که شد عازم پیکار، اباالفضل ...
می‌خواست بریزد به‌ هم ارکان جهان را ...
فرمود خدا: دست نگه‌ دار، اباالفضل ...
پشت سر او، لشکر القاب به صف شد ...
سردار و وزیر و سپر حضرت ارباب کرم ...
حامی و هم‌ بازی طفلان حرم، ماه بنی‌هاشم و خورشید بنی ‌آدمو ...
سرلشکر و صاحب‌علم و فارس و وافی و یل بی ‌مثل و ناصر و مُستعجلو ...
صدّیق و امیر و بطل و اکبر و اعلی‌ درجات و حمس و اطلس و اطیار ...
ابا القاسم و ساعی و قدرقدرت و واقی و خدای ادب و ضیغم و ضرغامو ...
قوی ‌شوکت و فادی و جوان‌ مرد ...
حسن‌روی و علی‌ هیبت و کشّاف کروب و اسد و صابرو ...
زهرا صفت و غیرتی و صف ‌شکن و سیّد و سالار ...
ابا الغوث و ابا القربه و سقّا و ولی ‌نعمت و عبّاس ...
جهان‌گیر و جهان‌ بخش و جهان ‌دارو ...
مصفّا و مواسی و سپه‌ دار و علم ‌گیر و علم‌ دار، ابا الفضل ...
از روز ازل با علی و فاطمه بوده‌ است ...
همسایه‌ ی دیوار به دیوار، اباالفضل ...
هرچند که حر، سیّد الاحرار جهان است ...
شد سیّد این سیّد ‌احرار، اباالفضل ...
معشوق شدن ، اصل اصولش دوکلام است ...
مقیاس ، علی‌اکبر و معیار، اباالفضل ...
در روضه ‌ی رضوان هم اگر روضه گرفتند ...
تردید نکن ؛ هست میاندار، اباالفضل ...
چون خواست خدا ، نام تو را باب حوائج ...
ای کاش تو هم «میثم تمّار» بخواهی ...
بردار سرم را بده بر دار، اباالفضل ...

نظرات