علی کرمی

بگو رو بال و پرت نگردونن

3195
18
بگو رو بال و پرت نگردونن
نیزه رو دور سرت نگردونن

آخه من یه خواهرم
بگو حسین جلو من دیگه برت نگردونن

از تو قتلگاه سرت بیرون زده
تکه تکه جگرت بیرون زده

یه جوری با نیزه رو سینت زدن
نیزه‌ها از کمرت بیرون زده

آقای من، آقای من

غارت شده خیمه تو کجایی
تاج سر عرشی زیر پایی

می‌بینی آوارم، چیکار کنم فرار شده چارم
می‌بینی آوارم، چیکار کنم بمونه گوشوارم

پا برهنه روی خار می‌بینی دخترت رو
لگد کردن تو حرم غرور خواهرت رو

خولی داره می‌بره تو کیسه‌ای
سر رفت اما پیکر مونده
رفته شمر و مادر مرده

دیدم تنت به پشت مونده
انگشتر رفته

کاشکی کَفنم رو تو ببندی
انداختنم از روی بلندی

پیکرت تا به زمین خورد صدا کرد حسین
شیشه از پام می‌افتاد صدایی داد

پشت دروازه‌ مرا فاتحه‌ای مهمان کن
آخرین کشته‌ی مظلوم خدا

تنهاترین سردار
بیا منو از زیر پا بردار

تنهاترین سردار
داری میای چند تا عبا بردار

قصیدت رو تو باید حجا بیاری
اربا اربا تنش رو روی عبا بیاری

تیکه تیکه بدن رو جدا جدا بیاری
پای اکبر میری از حال

کشته میشی قبل از گودال
همه دیدن حسین‌بن‌علی در گودال

چقدر بعد علی اکبر خود پیر شدی
پای اکبر میری از حال

چه تشیع غم انگیزی
ریز ریز میشه چه ریز ریزی

جون میدادو چشماش پر غم بود
روی لب مسلم چه کنم بود

دلم یه جایی رفت
گریز روضه‌مو همین غم گفت

دلم یه جایی رفت
چه کنم و یکی دیگه هم بود

تیر خورده داشت می‌آورد گلو بریده‌ای رو
بر می‌گردوند به رباب عطش کشیده‌ای رو

تیر خورده داشت می‌آورد گلو بریده‌ای رو
بر می‌گردوند به رباب خوشی ندیده‌ای رو
زیر عبا به حرم عطش کشیده‌ای رو

از خون با اشک پاکش می‌کرد
با لالایی خاکش می‌کرد

جونش اکبر، جسم اصغر بود
تیر از تنش بزرگ‌تر بود

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش