
صلّی علی عطشانِ من زخم لبت یادم میمونه نفس نمونده جان من زینب چهجور روضه بخونه؟ بیسر شدی، هر لحظه کمتر شدی اندازهی اصغر شدی آخ بمیرم مبهم شدی، خیلی حسین کم شدی توی حصیر جمع شدی آخ بمیرم **** کمرمو خم کرد چقده نعل اسبا اعضای تن تو رو کم کرد دیگه نمیشه این پیکرِ پارهی تو رو جمع کرد یکی عصا میزد یکی دیگه به صورت بابا با کف پا میزد یه مادری هم گوشهی گودال تو رو صدا میزد خدایی نامرده اونیکه با نیزه آقا راه گلوتو سد کرده یا اونیکه پیش چشم زینب تو رو لگد کرده **** زود راحتش کنید انقدَر پا نذارید کمتر اذیتش کنید انصافتون کجاست؟ باید اول بکُشید بعداً غارتش کنید **** من اومدم تا نذارم که هتک حرمتت کنن اینا نمیخوان بکُشن میخوان اذیّتت کنن **** رهاش کنید یه کم مؤدّبانهتر صداش کنید کمتر برای غارتش تلاش کنید **** بمیره مادرت تعارفی شده چرا بریدنِ سرت؟ چرا توجهی نمیکنن به خواهرت بمیره مادرت **** کاش میشد حداقل طبق شریعت بکُشن مگه میشه کسی رو اینهمه ساعت بکُشن؟ **** عالمو بیقرار کنم خیمههاتو چیکار کنم؟ خودم پناه عالمم کدوم طرف فرار کنم؟ **** میبینی آوارهم چیکار کنم فرار شده چارهم میبینی آوارهم چیکار کنم بمونه گوشوارهم **** لگد کردن تو حرم غرور خواهرت رو پا برهنه روی خاک میبینی دخترت رو خولی داره میبَره تو کیسهای سرت رو **** سر رفت اما پیکر مونده رفته شمر و مادر مونده دیدم تنت به پشت مونده انگشتر رفت انگشت مونده حسین جانم حسین جانم