اومدم زیارتت با گریه با زاری

اومدم زیارتت با گریه با زاری

[ محمدحسین حدادیان ]
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه‌ی نگفته داری، ای خانوم

سلام خانوم، أیَّتُهَا الْصِّدیقَةُ الشَهیدِه
ای نوه‌ی مادر قد خمیده
گنبدتم مثل موهات سفیده

شنیدم که اربعین اینجا موندی دلگیرم
من به جای تو ‌زیارت می‌رم
یا رقیه می‌گم‌ و می‌میرم

هرجا که به گنبدش نگاهت افتاد حرم رقیه‌اس
تنها حرمی که روضه‌خون نمی‌خواد حرم رقیه‌اس

بی تو دق کردمو
پنهون کردم پهلو دردمو
اسیر زجر نامردمو
تنها دنبالت می‌گردمو

اونقدر زد غش کنم
چون می‌خواد خواهش ازش کنم
میگفت زدم بیچارش کنم
تا خون به دل عمش کنم

همش منو کشید، شبیه وحشیا
همش میگم عمو جونم شمرو نبخشیا

گفتم با چشم تر
مستی اسم بابامو نبر
تا اینو گفنم شد دردسر
سیلی خوردم جای چند نفر

نظرات