کوفه دلبستگی‌اش رابه تو ابراز نکرد

کوفه دلبستگی‌اش رابه تو ابراز نکرد

[ حاج حسین سازور ]
(کوفه دلبستگی‌اش را به تو ابراز نکرد 
در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد) ۲

(خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد 
هیچ مردی به در بسته الهی نخورد) ۲

غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی 
کاش می‌شد به تو پیغام دهم برگردی 

دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت 
جمله‌ی کوفه نیا را به زبانم انداخت 

پشتِ پای بدی از دوست نماها خوردم
زخم از نیزه‌ی تکفیر به فتوا خوردم 

سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم؟
دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم؟

کوچه گردی شده کارم، همه رفتند حسین 
راه برگشت ندارم، همه رفتند حسین 

روضه‌هایم به تو بسیار شباهت دارد 
اشکم از غربت گودال شکایت دارد 

در دل خاک، دلم خون جگرت می‌ماند 
سر دروازه سرم منتظرت می‌ماند 

سر دروازه رسیدی طلب باران کن 
(با لب تشنه مرا فاتحه‌ای مهمان کن) ۲

نظرات