
پاشو عباس، پاشو جان زهرا و اُمُالبنین پاشو عباس، پاشو التماس حرم رو ببین پاشو عباس، نکش اینقّدّر بازوتو رو زمین پاشو بازم عّلّم رو، بردار از روی خاکا بچهها آب نمیخوان، یا ساقی العطاشا تو چشمت غرق خونه، تو چشم خیمه اشکه دل رباب شبیهِ، خون مونده رو مشکه پاشو عباس، نرفته تا دشمن به سمت حرم پاشو عباس، تا پاره نشه گوشای دخترم پاشو عباس، وگرنه اسیری میره خواهرم دلت میاد بریو، زینبم خون جگر شه سخته با قاتل تو، تا کوفه همسفر شه بستی چشماتو اما، وا شده چشمای دشمن میخوان بعد منو تو، سر زینب بریزن ***