
از نخ چادر نماز وصلهدار فاطمهست هر نخی که در سیاهیهای پرچم خرج شد دستبند مادر و انگشتری خواهرم بهر نذری دادن در روضه با هم خرج شد قلک چشم ترم را تا شکستم گریه ریخت در عزایت کل داراییام از دم خرج شد آبروی رفتهی ما را تو برگرداندهای ... **** آبروی دو عالم آبرویم را بگیر و آبِ رویم را مگیر گریهام وقتی نمی گیرد خجالت میکشم **** روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود که همان هم در ازای جسم درهم خرج شد ساربان بی مروت را خدا لعنت کند کل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد سر پیراهن تو گریه ی ما را درآوردند میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی همه با دامن آتش گرفته رو به گودالن **** خون جگر میچکد از آه من دست تو افتاده سرِ.... **** ناگهان وحشت سراپایم گرفت یک نفر از پشت موهایم گرفت *** مومو نکش خودم میام هی تو سرم نزن میام خیلی دلت پره از بابام ضربه نزن دارم میام **** علم رو دوش علمداره عقیله عجب عزتی داره خدا عزتش رو نگه داره **** خاک تو چشمات نره قربونت بشم چیزی تو پات نره قربونت بشم شب تاریکه مواظب باش حسین خار تو دستات نره قربونت بشم **** پنجاه سال خواهریام را چه میکنی؟ احساسهای مادریام را چه میکنی؟ **** اینا بی حیا و ما پردهنشین روزگارو نگاه، اقبالو نگاه میدونی چشام به چی خیره شده اون وسط گودی گودالو نگاه حالا که پیاده کردی بارتو حالا که خیمه تو این خاک زدیم امروزو فقط یادت باشه حسین با چه عزت و وقاری اومدیم همیشه من موهاتو شونه زدم پنجۀ کسی تو موهات نره نمیتونم تو رو زخمی ببینم خار تو چشمام بره تو... اگه دلواپستم خواهرتم آخه دارم تو رو از دست میدم اینارو میگم نگی نمیدونم روضههاتو از پیمبر شنیدم اگه رو سرت بریزن چه کنم بشه پیکر تو پاره پاره چی زبونم لال اگه عریانت کنن یکی پیرهنت رو دربیاره چی بعد پنجاه و چهار سال نذار منو داغ رفتنت پیر کنه همهی دلواپسیم از اینه که نیزهای تو دهنت گیر کنه **** بی معرفت بودن که آبت ندادن حتی به حیوانات آب دادی *** حالا من یک حرف با عباس دارم روی نیزه سرتو میبندن با همین طنابی که خیمه زدی دستای خواهرتو میبندن (یادم نمیرود که همه داد میزدند طوری بزن که علی بی پسر شود)