منِ بی مایه که باشم که خریدار تو باشم حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبیٰ همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم **** گفتم نیا مغیرهها حیا ندارن گفتم نیا داغتو رو دلم میذارن اومدی حیف چه خسته دیدمت سرو علی شکسته دیدمت **** زدنت، کبود شده همه بدنت زدنت، جلوی چشمای حسنت دلم آتیشه، که میگفتم همیشه حسن باهات باشه کسی مزاحمت نمیشه اونا که مَردن، تو روضه کوه دردن پیرای ما برا جوونیِ تو گریه کردن **** نه کفنی، نه سری روی بدنی راحت بخواب حالا که رو دست منی حیف که نشد راحت دست و پا بزنی کشتن تو افتخار حرمله شد داغ لبات مصیبت قافله شد یه قطره آب میخواستی زبون نداشتی جواب بهجز از تیر از کمون نداشتی میخواستی که جون بدی تو جون نداشتی