لالا لا لالا لا حالم چه حالیه لالایی گفتنام دیگه خیالیه لالا لالا لالا حالم چه حالیه شبیه دست من، گهواره خالیه گهواره خالی و قبر تو خالی تر از گهواره علی سرت رو نیزهها ولی کی از تنت خبر داره علی؟ بگو اونیکه سرتو جدا کرد کجای صحرا تنت رو رها کرد؟ مگه سرتو چقدر میارزید؟ که اینجوری خون به دلِ خدا کرد؟ آه علی علی علی... سرِ تو روی نِی دل منو میبرد با لالاییِ من نیزه تکون میخورد جلو چشای تو سنگ به رباب میخورد جلو چشای من حرمله آب میخورد بچهی حرمله نشونه رفته با سنگ سرِ تو زد هر دفعه افتادی حرمله با کمون مادرتو زد دعا میکردی مادرت نیفته دعا میکردم پسرم نیفته رو نیزه با سرت یه کاری کردی که چشم هیچ کس به حرم نیفته حسین آه آه آه...