اوج غربته اونی که اسبابِ شفاعته

اوج غربته اونی که اسبابِ شفاعته

[ حاج محمدرضا طاهری ]
(اوجِ غربته 
اونی که اسبابِ شفاعته
الان زیرِ بارِ خجالته
ای آقا) ۲

حرفشم بَدِه 
به دشمن واسه بچه رو زده
واسه خیمه رفتن مُردده
ای آقا۲

(چقدر تیرو بی‌هوا زد 
چقدر زینب رو صدا زد) ۲
پدر دست و پاشو گم کرد 
پسر از بس دست و پا زد 

پُر درده 
هِی میره برمی‌گرده 
خجالت آبش کرده 
براش بمیرم 

تو میدون 
می‌خواد با دستِ لرزون 
تیرو بیاره بیرون 
براش بمیرم 

لالایی علی علی...

پشتِ خیمه‌ها 
داره میره بابای کربلا 
علی رو پنهون کرده با عبا
ای آقا 

وقتِ مُردنه
چرا نبضش آهسته می‌زنه؟
آخه داره قبر بچه‌اش رو می‌کنه 
ای آقا

علیشو تو خاک میذاره 
ولی می‌دونه قراره 
که نیزه‌دارا تنش رو 
بیارن بیرون دوباره 

شیرخواره 
حالا جای گهواره 
رو نیزه سر میذاره
براش بمیرم

بیچاره 
مادری که شیر داره 
رفته ولی شیرخواره 
براش بمیرم 

***

شیعَتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی

من حسینِ سر جدایم 
سر بریده از قفایم

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

نظرات