
طفل دلبند ربابی تشنهی یک جرعه آبی بر تو لالایی بگویم۲ تا مگر یک دم بخوابی (لایی لایی ۴)۲ غربتم دیدن ندارد لالهام چیدن ندارد بس که گلگون گشته رویش جای بوسیدن ندارد (لایی لایی ۴) بخواب رفته علی اصغرم در این گلزار کسی بلند نگرید که او میشود بیدار کسی بلند نگرید که این ستمدیده ز سوز تشنه لبی مدّتی نخوابیده