علی جان من آتیشم زدن کدوم بیحیا جای قبرت رو دید گرفته صدا به پیش چشا گل من رو از خاکا بیرون کشید ،لالایی علی سر قبر تو جمع شدن شامیا برات فاتحه میخونن نیزهها نمیخوان که دست از سرت بردارن تو از بابا زودتر شدی سر جدا امون ای خدا از این نیزهها عزیز رباب، حالا خوب بخواب ببین از غمت قد من تا شده بریده گلوت به مادر بگو (چطوری سرت روی نی جا شده)۲ میگم سنگ نزن باز داره میزنه میگم سنگ نزن این عزیز منه چطوری ببینم میافتی زمین چطوری ببینم سرت بشکنه بازم میزنه توبزم می میبینی دو دستم رو بین طناب با مادر بسوز میبینی یه روز سر باباتو پیش ظرف شراب عزیز دل من تو روضه بخون از اون بالای نیزه با چشم خون بخون دندونای باباتو شکست یزید لعین با جوب خیزرون امون ای امون (تو روضه بخون)۲ (لالایی، لالایی لالایی لالایی عزیزم)