داروی هر درد ما از دم تو می‌رسد

داروی هر درد ما از دم تو می‌رسد

[ حاج محمود کریمی ]
داروی هر درد ما از دم تو می‌رسد 
حک شده بر سینه یا باب حوائج مدد 

می‌رود از زندانش، با بدن بی‌جانش 
ارض و سما گریانش،گریانش، گریانش 

دختر یتیمش می‌زد صدایش 
می‌رسد صدای گریۀ رضایش 

***
تا که رها موسی شد، هر دو جهان غوغا شد 

چشم فلک دریا شد، دریا شد، دریا شد 
مرغ پر شکسته از قفس رها شد 

قبله یِ حوائج حاجتش روا شد 
***

سوی خدا رفتم ای نور خدا را ببین 
گریه یِ معصومه و حال رضا را ببین 

با جگر صد پاره، گشته رباب آوره 
نیزه شده گهواره، گهواره، گهواره 

رفته روی نیزه رو به روی مادر 
رفته نیزه انگار در گلویِ مادر 

از دل عالم گره دست تو وا می‌کند 
غنچۀ لب تشنه یا باب حوائج مدد 

ای علی لای لای علی 
***

گوشۀ این ویرانم تا تو شوی مهمانم 
منتظرت می‌مانم، می‌مانم، می‌مانم

در پِی ات دویده با قد خمیده 
دختر یتیمت ای سر بریده 

مجلس دار الشفا روضه ی تو می شود 
دختر ارباب یا باب حوائج مدد 

***
وقت جدایی رسید باد مخالف وزید 

از شرر داغ تو پشت برادر خمید 
پشت و پناهم شکست پشت سپاهم شکست 

فاطمه در کربلا علقمه در خون نشست 
از جان خود سیرم ای خدا 

من بی او می‌میرم ای خدا 
***

نظرات