
ای که با دست ورمکردهی خود پای منی با نفسهای کمت نیز مسیحای منی ماه، ماه است عزیزم، چه گرفته چه هلال رُو بگیری ز علی باز تو زهرای منی ماندنت درد من و رفتن تو زجر من است غم امروز منی، حسرت فردای منی رُو به قبله نشو ای قبلهی دنیای علی یار بی صحبت من! همدم شبهای منی