از غم پاره جگری آتیش گرفته جیگرم

از غم پاره جگری آتیش گرفته جیگرم

[ حسین قربانچه ]
از غم پاره‌جگری آتیش گرفته جگرم
گریه برا تو می‌کنم، امامِ بی صحن و حرم
کاش لااقل بقیع بودم خاک می‌ریختم رو سرم

نون و نمک خورده‌ی تو سجاده برد از زیر پات
می‌مردی زنده می‌شدی فحش می‌دادن به بابات
مُغَیره رو که می‌دیدی زنده می‌شد خاطرات

ای کشتی نجات، لنگرتو زدن
یاسِ خمیده و پَرپَرِتو زدن
خوب می‌دونم چرا موهات سفید شده
واسه اینه جلوت مادرتو زدن

دلت گرفته بیش‌تر، هم از دیوار هم از در
حسن غریبِ مادر، حسن غریبِ مادر


حسن غریبِ مادر... 

****

برات بمیرم که دلت حتی یه روز خوش نداشت
نفرین به اون که پاشو رو چادر ماردت گذاشت
غنچه‌‌ی یاسو با لگدهاش توی خاک کوچه کاشت

کوچه‌ای که یک نفرم به سختی می‌شه راه بره
حالا حساب کن داخلش مادری پا به ماه بره
لاتِ محل به دعوای اون زنِ بی‌پناه بره

چهل سالِ خاطرش تو خاطر تو هست
یه سیلی زد، دوتا گوشواره ها شکست
تو می‌دونی چرا تو می‌دونی چطور
زهرا از اون به بعد دیگه چشاشو بست

دیدی میون مَعبَر، خونیه روی کوثر
حسن غریبِ مادر، حسن غریبِ مادر 

حسن غریبِ مادر... 

****

کاش توی زندگی تو جُعده‌ی ملعونی نبود
کاش جلوی خواهر تو تشتِ پر از خونی نبود
کاش توی تشییعِ تنِ تو تیربارونی نبود

مدینه‌ی خراب کجا‌، شاِم پر اضطراب کجا
تشت پر از خون کجا و تشت پر از شراب کجا
فاصله خیلی زیاده، جُعده کجا، رباب کجا

می‌زد با خیزرون به اون لب و دهن
یهودی گفت بزن، مسیحی گفت نزن 
عروس فاطمه صدا می‌زد یرید
سر و بده به من، سر و بده به من

یه زینبو یه لشگر، یه نیزه و یه حنجر
حسین غریبِ مادر، حسین غریبِ مادر 

حسین غریبِ مادر...

واویلا حسن... 

****

آخه تو این دنیا کدوم مادری مثل منه
یه پسرم بی حرم و به پسرم بی‌کفنه

وقتی می‌خواید برا حسینِ من کتیبه بزنید
یه کتیبه‌ام برای داداشش که غریبه بزنید

حسنم محتشم نداره
تو مدینه حرم نداره
یدونه زائرم نداره
مادرش بمیره

واویلا حسن... 
****

شبای جمعه حسنم یه‌دونه زائر نداره
حسنِ من مثل حسین این همه شاعر نداره

حسن من مادریه که صحن و گنبد نداره
حسن من یه زائرم شبیه مشهد نداره

حرمش سایه‌بون نداره
سقفی جز آسمون نداره
مادرش بمیره

واویلا حسن...

نظرات