حیدر امیره مابقی نوکر حیدر حیدر حیدر خلقت نداره از علی بهتر حیدر حیدر حیدر اسمی که شرف داده به منبر حیدر حیدر حیدر جنّت که میری نوشته رُو در: حیدر حیدر حیدر دام عاشقا شد گیسوی کمندش «کانَ قابَ قوسِین» طالع بلندش «یا زهرا» نوشته روی بازوبندش مثل علی نیست حتّی اگه بگیره خدا خلقتو از سر حیدر حیدر حیدر... سرَم گرفته به پای حیدر به خاک ایوون طلای حیدر شد عاشق ربّنای حیدر خدای حیدر حیدر حیدر حیدر... ***** قسیم جنّت و ناره تُو محشر حیدر حیدر حیدر همه ی کائناتو داره از بر حیدر حیدر حیدر بابا جون منه از عالَم ذرّ حیدر حیدر حیدر یکی دو ساله از خدا کوچیکتر حیدر حیدر حیدر هر بار توی مِیدون دشمنُ شکار کرد اوّلی قایم شد، دوّمی فرار کرد از جذبه ی چشماش، مرحب هم هوار کرد فقط علیه که گره وا میکنه از تُو کار پیامبر حیدر حیدر حیدر... نگو کسی رو نداره حیدر وقتی که زهراست کنار حیدر وقتی که زهرا میخنده میشه بهار حیدر حیدر حیدر حیدر... ***** مست نجف عاشق اینه بِره پیوسته نجف نمیشه از دست گدا خسته نجف هر چی که بخوایو علی تُو مُضیفش داره ماه نجف حال همه خوبه توی راه نجف همه میدونن که شهنشاه نجف کلید آسمونا رو توی کیفش داره پس مست بشید برید رُو ابرا به روی عرش اعلیٰ، درِ خونهی زهرا بالا بالا بالا بالا بالا پابست بشینید جلوی در مثل قند مکرّر، هِی بگید با قنبر: مولا مولا مولا مولا مولا حیدر شمعه و منم پروانه مولانا علی علی مولانا... ***** درّ نجف رفت توی دست هر کی شد حُرّ نجف خوب نفَس شیطونو میبُرّه نجف واسه همینه حلالزاده دور علیه کرده نجف مَردمو سرمست ابَرمَرد نجف ای بخوره تُو سرشون درد نجف به کوری سه نفریشون علی اوّلیه نهجالبلاغه شد کلامش کلّ خلقه رامش، وادیالسّلامش شروع یک تولّد دوبارهست سوره به سوره کلّ قرآن اومده به ایران، با دست حسنجان حقیقت اینه دوّمی چهکارهست؟ رونق داد علی به این ویرانه مولانا علی علی مولانا... ***** چای نجف میچسبه تُو دمای بالای نجف بشینی تُو حیاط آقای نجف چِشا رو بدوزی به مناره و ایوونش دوره نجف نمیبینه جز علی رو کور نجف مستی بکُن با سور منصور نجف چه خوبه بشینی به زیر بارون ناودونش شهد رطب داده به تمّار مجنونشه عمّار، تا بر سر بازار عاقبت بخیر علی ولیشه باید عروس بگیره از ما رنگ و تیره از ما، یک عشیره از ما بِره فامیل زهرا و علی شه مولانا علی علی مولانا...