هرگاه کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا
45
1
- ذاکر: حاج مهدی سماواتی
- سبک: شعر روضه , شعر مدح
- موضوع: امام رضا (ع)
- مناسبت: شب بیست و هشتم ماه رمضان
- سال: 1403
هرگاه کارم زار شد گفتم علی موسی الرضا
هرشب دلم بیمار شد گفتم علی موسی الرضا
چون بخت با من یار شد گفتم علی موسی الرضا
گفتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا
دست من و دامان تو، کنز خفیّ نور مبین
این پنجهی مشکلگشا رفع گرفتاری کند
ما را مدد هرروز و شب در خواب و بیداری کند
هرکس که میخواهد رضایش در سهجا یاری کند
باید زیارتْ حضرتش با معرفتداری کند
آنگاه آید بر سرش آن خسروِ دنیا و دین
جانم رضا، جانم رضا
ای جانِ جانانم رضا...
*****
درون حجرهی غربت خدا خدا میکرد
کسی که عقدهی دل را به مرگ وا میکرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غیر مرگ که او را ز غم رها میکرد
به هر نگاه که میبست و میگشود از درد
جواد نورِ دلِ خویش را صدا میکرد
هرشب دلم بیمار شد گفتم علی موسی الرضا
چون بخت با من یار شد گفتم علی موسی الرضا
گفتی گره در کار شد گفتم علی موسی الرضا
دست من و دامان تو، کنز خفیّ نور مبین
این پنجهی مشکلگشا رفع گرفتاری کند
ما را مدد هرروز و شب در خواب و بیداری کند
هرکس که میخواهد رضایش در سهجا یاری کند
باید زیارتْ حضرتش با معرفتداری کند
آنگاه آید بر سرش آن خسروِ دنیا و دین
جانم رضا، جانم رضا
ای جانِ جانانم رضا...
*****
درون حجرهی غربت خدا خدا میکرد
کسی که عقدهی دل را به مرگ وا میکرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غیر مرگ که او را ز غم رها میکرد
به هر نگاه که میبست و میگشود از درد
جواد نورِ دلِ خویش را صدا میکرد
نظرات
نظری وجود ندارد !