مرا از لحظه‌ی پیدایش عالم دعا کردی

مرا از لحظه‌ی پیدایش عالم دعا کردی

[ سید مجید بنی فاطمه ]
مرا از لحظه‌ی پیدایش عالم دعا کردی
همیشه هر کجا نام تو را بردم، دعا کردی

هزاران سال طی شد تا خدا بخشید آدم را
گمانم لحظه‌ی بخشایش آدم دعا کردی

مسیح و حضرت موسی و ابراهیم مدیونت
برای هاجر و آسیه و مریم دعا کردی

جهان را می‌توانستی به نفرینی بسوزانی
ولی در پاسخ بی‌مهری عالم دعا کردی

تو معنا کرده‌ای «الجار ثُمَّ الدّار» را وقتی
که آن همسایه‌های بی‌وفا را هم دعا کردی

مسلّم شد برای اهل خانه رفتنی هستی
از آن‌جا که برای رفتنت هر دم دعا کردی

*****

شب بود و می‌رفتند مادر را بشویند
با اشک‌ها جان پیمبر را بشویند
 
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با این‌که باید ابتدا سر را بشویند
 
تطهیر می‌شد آب در واقع چرا که
با آب بی‌معنی‌ست کوثر را بشویند
 
باران ضرر دارد برای یاس سالم
این‌ها چگونه یاس پرپر را بشویند؟!
 
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟!

*****

کمک کن امشب ای اسما دلم دریایی از درده
ببین خیبرشکن امشب چه زانویی بغل کرده

تُو سینه‌م کوه فریاده ولی به صبر مأمورم
نمی‌شه باورم دارم تن زهرامو می‌شورم

دارم دق می‌کنم از غم نبین انقدر آرومم
ببین اسما چقدر سرده تن زخمی خانومم

تن زخمی خانومم چه خاکی بر سرم کرده
بریز آب روان آروم به بازوی ورم کرده

بریز آب روان اسما، علی دلتنگ و بی‌تابه 
تو هر چی آب می‌ریزی ازش می‌ریزه خونابه

خدایا کاش می‌مردم، علی چی داره می‌بینه
حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رُو سینه

برای من سپر کرده چطور کلّ وجودش رو
بذار بیشتر ببینم من یه‌کم روی کبودش رو

*****

یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
هر که می‌گفت حسین پاسخ او سیلی بود

دل من گریه بر احوال سکینه می‌کرد 
عمّه‌ام زیر کتک یاد مدینه می‌کرد 
...
حجم این پیکر چرا کوچک بُوَد
هجده ساله‌ست یا کودک بُوَد؟!
...
علقمه پُر شده از عطر گل یاس، بگو
مادرم بوده کنارت که حسین بی‌خبر است
...
سقّای دشت کربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل

نظرات