روضه می‌گیرم شب‌ها رو

روضه می‌گیرم شب‌ها رو

[ مهدی رعنایی ]
روضه می‌گیرم شب‌ها رو
می‌گذره عمرم با گریه
می‌ریزم تا صبح اشکا رو 
با هر آهم، لحظه لحظه
دلِ علی و قلب زهرا می‌لرزه

نه یار و کسی دارم، نه هم‌نفسی دارم
بال و پَرمو چیدن، اما چه قفسی دارم

سر شب تا به سحر گوشه‌ی زندان چه کنم؟
دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم؟

غل و زنجیر جفا بسته به بال و پَر من
که چنین کرده مرا بی‌سَر و سامان چه‌ کنم؟

آه از غربت...

خسته‌‌م از دست زندانبان بس‌ که این دستاش سنگینه
هر دفعه این‌جا یک زخمِ تازه رو گونه‌‌م می‌شینه

دردِ من نیست، یکی دوتا
اَمونمو بریده زخم ساق پا

از دست غل و زنجیر لاغر شده این پیکر
کلّ بدنم آب شد مثل بدنِ مادر

هر کجا مرغ اسیری‌ست زِ خود شاد کنید
تا نمرده‌ است به کنج قفس آزاد کنید

مُرد اگر کنج قفس هائر بشکسته پَری
یادی از غربتِ زندانیِ بغداد کنید

آه از غربت...

گر چه مثل برگی زردم گر چه که لبریز دردم
هرجوری باشه تو غربت، هرجوری باشه من مَردم

عمّه‌م زینب بی‌یاور بود
یک زن تنها وسط یک لشکر بود

تو مجلس اون ملعون، خیلی زِ همه رنجید
تا حرف کنیز اومد عمّه‌م بدنش لرزید

دخترا گریه‌‌کنِ زخم لبای پدرند
می‌دیدند زنای رقّاصه همه دور سَرند

تا که شد حرف کنیزی دخترا می‌گفتند:
نذاری عمّه که ما رو به کنیزی ببَرند

آه از غربت...

پربازدید ترین مداحی زمینه مهدی رعنایی محرم و صفر امام کاظم (ع)

نظرات