حسین محمدی

حرم از داغ تو دیگر دل مضطر دارد

1697
7
حرم از داغ تو دیگر دل مضطر دارد
هیچ‌کس نیست که بعد از تو علم بردارد

جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی؟
چقدر پیکر صدپاره‌ی تو پر دارد

گر سرت را سر زانو نکشم می‌میرم
سر تو بسکه جراحات مکرر دارد

به که گویم که علمدار رشیدم حالا
قامتی با قد یک طفل برابر دارد؟

تو اگر پا نشوی نوبت گودال من است
شمر پیش نظرم دست به خنجر دارد

پاشو عباس که نزدیک خیامم شده‌اند
نانجیبی هوس غارت معجر دارد

خیمه با رفتن تو ضربه‌ی بد خواهد خورد
دخترم بی‌تو از این قوم لگد خواهد خورد

یا عباس
رباب توی خیمه می‌خونه لالایی
هنوز داره امید که با آب بیایی
دوتا دستات اینجاست خودت پس کجایی؟

یا عباس
هنوز باورم نیست کنارت رسیدم
از اون قامتت پهلوون رشیدم
روی خاکا چیز زیادی ندیدم

کنار تو آخر، قدم خم شد عباس
چجوری زدن که تنت کم شد عباس؟

یا عباس
پاشو تا ببینم هنوز لشکری هست
پاشو تا توی خیمه‌ها دختری هست
پاشو تا که روی سرا معجری هست

یا عباس
پاشو تا رقیه نرفته خرابه
از الآن رو بازوی زینب طنابه
ته این اسارت به بزم شرابه

لشکر حرمله آماده‌ی غارت شده است
تو که بی‌دست شدی حرف اسارت شده است
فکر کن بی من و تو شمر چه‌ها خواهد کرد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش