لالالالا ببین حالا من این پایین تو اون بالا عزیزم بخواب لالا لالایی میکنم خوابت نمیاد بزرگت میکنم یادت نمیاد تو روی نیزهها بیتابی اصغر کسی مادر به فریادت نمیاد عزیزم تو که جون ربابی نمیشه رو نِی راحت بخوابی بمیرم که زیر آفتابی لالالالا... لالالالا گل پونه داره من رو میسوزونه چرا سر رو میچرخونه همه امید مادر رفته بر باد جلو چشمم سرت از نیزه افتاد سرت رو مادر از پهلو به نِی زد با خندش حرمله ماهارو دق داد سر تو برا سنگا نشونه سر تو برا من سایبونه خدا هم برات روضه میخونه لالالالا...