آرزوهایی که داشتم

آرزوهایی که داشتم

[ روح الله بهمنی ]
آرزوهایی که داشتم بعد تو نقشِ بر آب شد
کوه رویاهای من از بعد رفتنت خراب شد

جای شکرش باقیه با این‌ که از غمت می‌سوزم
زیر سایتم چقدر خوبه کنارمی هنوزم

دیگه دنیا بدون تو به من نمی‌سازه
هنوز می‌بینم که چشات بازه
برا تو می‌خونم لالایی

به اصرارِ عمه منم یه خورده آب خوردم
ببین برای توام آوردم ولی تو روی نیزه‌هایی

من این پایین تو اون بالا
علی بالام، علی لالا

من می‌خواستم وایسی رو پای خودت نه روی نیزه
همه دنیامو میدم تو بغلم باشی یه لحظه

من همش چشام سیاهی میره مثل روزگارم
واسه مردنم همین کافیه که تو رو ندارم

تو این عالم به تازه عروسِ پسر مُرده
همش از این و اون کتک خورده
کی آخه انقدر می‌خنده؟

همش میگم الهی چشم حرمله کور شه
بگو که از مَحمل ما دور شه
یا این‌که چشماشو ببنده

بمیرم کاش همین حالا
علی بالام، لالا لالا 

من این پایین تو اون بالا
علی بالام، علی لالا

این سه‌شعبه زندگیمو به سه قسمت کرده تقسیم
وقت تیر و قبل تیر و بعد تیر خوردن به هستیم

قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره
جوری لالایی بخونم حرمله هم گریه‌اش بگیره

تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی
عصایِ دستِ نیزه‌دارایی
بی تو از این زمونه سیرم

گل یاسم بگو کی از شاخه تو رو چیده؟
سرت هنوزم بوی شیر میده

تو بزم مِی، تو بزم نی
قرار ما علی بالام، علی لالا

نظرات