ما می‌تونستیم با هم مثل عمه زینب و بابا حسین باشیم

ما می‌تونستیم با هم مثل عمه زینب و بابا حسین باشیم

[ حسین ستوده ]
(ما می‌تونستیم با هم مثل عمه زینب و بابا حسین باشیم) ۲
اما تیرِ حرمله کاری کرده خیلی زود تنهای تنها شیم

(عزیزم، فدات شم
حرمله نذاشت که من عمه‌ی بچه‌هات شم) ۲

تو پشت و پنام شی 
آرزو داشتم یه روز داییِ بچه‌هام شی

ای علی‌اصغر
بی‌تو زنده‌ام یعنی تا کِی علی‌اصغر 
خواهرت بمیره آخی علی‌اصغر

ای علی‌اصغر، ای علی‌اصغر...

تا نگاهت می‌کنم، هِی صدای خنده‌هات می‌پیچه تو گوشم
(پای نیزه‌ات هر دفعه دستمو وا کردم افتادی تو آغوشم) ۲

دلم رو شکستن 
روی نِی با بندِ قنداقه‌ات سرت رو بستن 

می‌افته سرت خب
واسه این سرنیزه‌ها کوچیکه خنجرت خب

وای علی‌اصغر 
دیگه گهواره نمی‌خوای علی‌اصغر 
خوب بخواب رو نیزه لای‌لای علی‌اصغر 

ای علی‌اصغر
بی‌تو زنده‌ام یعنی تا کِی علی‌اصغر 
خواهرت بمیره آخی علی‌اصغر

نظرات