حاج مهدی سلحشور

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

1026
19
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دلِ دودمان آدم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من
نمی‌دهم به سرور بهشت این غم را

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را

گدای دولت عشقم که فرق بسیار است
گدای دولت عشق و گدای درهم را

محبت تو بُوَد رشته‌ی نجات مرا
رها نمی‌کنم این ریسمان محکم را

گناهکارم و یک عمر چشم گریانم
به زخم‌های تو تقدیم کرده مرهم را

نشست تخت سلیمان به خون چو یادآور
حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را

گفت نبریدم پسرِ مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده

کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان روی صحرا مانده

بین یک گونی کهنه سرِ او را بردند
ته گودال ولی پیکر او جا مانده

ساربان داد مَزَن ما کس و کاری داریم
ساربان راه مرو همسفر ما مانده

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش