از غمت ذره ذره آب شدم گل نبودم ولی گلاب شدم پادشاه زمین شدم وقتی به غلامیت انتخاب شدم تا که احرام اشک را بستم جزء زوار تو حساب شدم من دعای قنوت زهرایم آن دعایی که مستجاب شدم هر زمانی که آب نوشیدم یادت افتادم و کباب شدم هر کجا شیرخوارهای دیدم بی قرارِ غمِ رباب شدم یک غنچه لاله، سینهی تنگش کباب شد پژمرد و زخمِ بر جگر آفتاب شد چون نذر کرده بود فدای پدر شود آنقدر گریه کرد که بابا مجاب شد شش ماههای که با اشارهای از خواب میپرید با لای لایِ تیغ سه شعبه به خواب شد